عشق زیباترین حسی است که خداوند در وجود انسان قرا داده است برای همین در این مطلب 60 عکس نوشته عاشقانه جدید از زیباترین تصاویر و عکس های پروفایل خاص و لاکچری با موضوعات مختلفی از جمله غمگین، احساسی و تیکه دار برایتان انتخاب کردیم.
من عاشق توام بانوی من وقتی مرا نبینی نیستم؛ نابود و نیست.
خوشبختی تعریف های گونه گون دارد به تعداد آدم های دنیا. عمر من یکی به خوشبختی قد نمی دهد گل قشنگم! می دانم در انتظار تو فرو می شکند و تو خوب می دانی که من خوشبختی نمی خواهم تو را می خواهم.
عشق یعنی از من دور باشی دکمه های پیراهنت را با انگشت های من باز کنی.. از تو دور باشم چایم را با لب های تو بنوشم خوابم را با چشم های تو ببینم و نفسم بسته به نفس های تو باشد… عشق یعنی سرم را برگردانم، تو از فاصله های دور برایم دست تکان بدهی… و من بی پروا دستت را بگیرم..!
چقدر ما تنهاییم و من از اولین دقایق چشمانت می دانستم علاقه مبدّل به عشق خواهد شد و پیراهنمان برای رقص بوسه تنگ است …
لبانت را خیس کن ! با آب روی زبانت لبانت را خیس کن که باران در بهار و پائیز از روی برگ ها سُر می خورد و شبنمی شیرین را از برق بوسیدن اش به جای می گذارد
هرچه آهسته تر ببوسمت روحم بیشتر در تو نفوذ خواهد کرد آرام در آغوشت می گیرم آنقدر که احساس کنی حتی لباس هایت نامحرم اند و عشق ما را لحظه به لحظه گرم تر خواهد کرد
دستم را چون پری سپید روی دست ات می کشم روی بازوهایت روی لب هایت روی گردنت و آنقدر لطافت به خرج می دهم که دکمه هایت خودشان را باز کنند تا همچنان که صدای نفس هایم را می شنوی دیوانگی از آغوشت بگذرد و من از این درِ نیمه باز وارد باغ تنت شوم و از چشمه ی تنهایی ات بنوشم…
“او” میداند… “من” دوستش دارم … و “این” بدترین قسمت داستان عاشقانه “من” است… نمیگویم داستان عاشقانه “ما”… چون خوب میدانم “او” عاشق نیست … هربار زخمی عمیق تر میزند … و “من ” همچنان آرام پای نامهربانیهایش نشسته ام… هربار میآید … گوشه ای از دلم را میکند و میرود و با خود میبرد … و “من” هربار با بوسه و لبخند بدرقه اش میکنم … چه احمقانه دوستش دارم …
من اما از تو ممنونم همین که هستی و گاهی مرا به گریه می اندازی! همین که هستی و گاهی به یادم می آوری چقدر تنهایم…!
با دلم شرط بسته ام یا تو را خواهم برد یا دیگر از هیچ بارانی برنخواهم گشت !
دلم بهانه تو را دارد تو می دانی بهانه چیست؟ بهانه همان است که شب ها خواب از چشم من می دزدد بهانه همان است که روزها میان انبوهی از آدم ها چشانم را پی تو می گرداند بهانه همان صبری است که به لبانم سکوت می دهد تا گلایه ای نکنم از نبودنت
رد انگشت هات تنم را شعله ور می کند به این لبخند می زنم که هر ناخنی دست مهربانی هم همراهش هست. نیست؟
مرضیه برومند کارگردان، بازیگر و عروسک گردان ایرانی است.در ادامه همراه ما باشید.
تصاویر مرضیه برومند
بیوگرافی مرضیه برومند: مرضیه برومند زاده ی ۱۷ خرداد ۱۳۳۰ در تهران کارگردان، بازیگر و عروسک گردان ایرانی است. وی کارشناسی هنرهای نمایشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دارد.
مرضیه برومند 3 تا خواهر و دو برادر دارد.
پدر مرضیه برومند آدم بسیار بافرهنگ و علاقه مند به ادبیات و شعر بود.
مرضیه برومند
شروع فعالیت مرضیه برومند: از سال 1353 با نقش آفرینی در تئاترهای کودکان که در تلویزیون ضبط می شد توانست خود را به هنر دوستان معرفی کند. شروع شهرت او با سریال “شهر موش ها” در سال 1364 بود که باعث شد نام او بر سر زبان ها بیفتد و با ساخت سریال “قصه های تا به تا” در سال 1375 شهرتش را به اوج برساند.
دلیل ازدواج نکردن مرضیه برومند: با خنده! منو کسی نگرفت! هرکس منو دید با خواهرم ازدواج کرد. من ازدواج نکردم،
تصاویر خواهران مرضیه برومند
تئاتر مرضیه برومند: – شهر کوچک ما – آدم آدم است – کدو قلقله و دیو آنتیگون – نبیه دانا – دزد و رنگ قرمز – الدوز و کلاغها – داستان ضحاک – کلاه و شالواره – یک جفت کفش برای زهرا – افرا، یا روز میگذرد – خوشبختیهای کوچک سوسک شدن(۱۳۹۵) فیلمشناسی مرضیه برومند: – دایرهٔ مینا (بازیگر – نمایش در سال ۱۳۵۵–۱۳۵۷) – شهر موشها (کارگردان عروسکی و هنری ـ ۱۳۶۴) – تحفهها (بازیگر – ۱۳۶۶) – میهمان ناخوانده (عروسکگردان ـ ۱۳۶۸) – پناهنده (۱۳۷۲) – الو الو من جوجوام (نویسنده و کارگردان ـ ۱۳۷۳) – سیب سرخ حوا (۱۳۷۷) – میکس (۱۳۷۸) – قطعهٔ ناتمام (۱۳۷۹) – مربای شیرین (کارگردان ـ ۱۳۷۹) – دربهدرها (تهیهکننده فیلم ـ ۱۳۸۳) – دربهدرهای دو (تهیهکننده فیلم، مشاور کارگردان و مجری طرح ـ ۱۳۸۴) – شیرین (بازیگر – ۱۳۸۶) – شهر موشها ۲ (کارگردان ـ ۱۳۹۳)
آرون افشار خواننده جوان پاپ ایرانی متولد شاندیز مشهد است. آرون افشار با ترانه ها و آهنگ های زیبا طرفداران زیادی پیدا کرده و صدای دلنشین او باعث شده است جذب آرون افشار و آهنگهایش شوند.
عکس های اینستاگرام آرون افشار
آرون افشار متولد 1 تیر 1377 اصالتا خراسانی است و در شهر شاندیز مشهد متولد شده است. آرون افشار از جمله خواننده های خوش صدا می باشد. آرون افشار در اجرای آهنگ هایش با سبک خاصی می خواند.
آرون افشار از کودکی به موسیقی علاقمند بوده و ساز تخصصی او گیتار می باشد. آرون افشار از ۷ یا ۸ سالگی کار با گیتار و فراگیری موسیقی را شروع کرد. در کنار ساز گیتار به فراگیری ساز پیانو نیز پرداخت اما ساز اصلی او گیتار است.
آرون افشار یک برادر کوچک تر که متولد سال ۹۰ است دارد و برادر اون نیز مانند خودش در راه موسیقی گام نهاده و در حال یادگیری ساز و موسیقی می باشد. آرون افشار بطور جدی از سال ۹۶ وارد عرصه موسیقی شد. آرون افشار از زمان شروع حرفه ای خود تاکنون موفق به انتشار آهنگ هایی شده است که در میان آن ها آهنگ جانم باش طرفداران بسیار زیادی پیدا کرده است
عکس آرون افشار و معین راهبر
آرون افشار نیز با معین راهبر کارش را شروع کرده است. معین راهبر مدیر هنری آرون افشار می باشد، آرون در بیوی اینستاگرامش به این موضوع اشاره کرده است و حضور وی را در پیشرفت کاری اش موثر می داند.
فارغالتحصیل مرکز آموزش تئاتر اداره کل فرهنگ و هنر استان همدان
قاسم زارع (زاده ۱ فروردین ۱۳۳۶ – همدان) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر اهل ایران است.
سالهاست او را در فیلمهای دفاع مقدس میبینیم. قاسم زارع در فیلمهایی مانند بوی پیراهن یوسف، آژانس شیشهای، موج مرده، جایی برای زندگی، فرزند خاک، نفوذی و… بازی کرده است.
این بازیگر در آثار غیرجنگی هم حضور داشته که از میان آنها میتوان به عید آن سالها، بچههای خیابان، چراغ جادو، هتل و… اشاره کرد.
بازیگر توانمندی است که مثل بسیاری از بازیگران دیگر در دام کلیشه و تکرار افتاده است. با او همصحبت شدیم تا درباره خودش و حرفه بازیگری که انتخاب خودش بوده، برایمان بگوید.
چطور شد بازیگری را به عنوان حرفه انتخاب کردید؟ قاسم زارع: اشتباه کردم! چون مدتهاست حال فرهنگ و هنر اصلا خوب نیست و روزبهروز بدتر هم میشود.
خوب یا بد به هرحال بازیگری حرفه شماست! از بچگی به این حرفه علاقهمند بودید؟ قاسم زارع: در جنوب شهر همدان به دنیا آمدم، محله زندگیمان نزدیک قبرستان همدان بود. شبهای جمعه این قبرستان حکایتی برای خودش داشت. مردم زیادی آنجا میآمدند تا فاتحهای برای امواتشان بخوانند و همین باعث میشد تا گروههای زیادی از پردهخوانها، نقالها، مارگیرها و… به قبرستان همدان بیایند و برای مردم نمایشهای مختلف اجرا کنند. دلخوشیام این بود که شب جمعه به قبرستان همدان بروم و نمایشها را تماشا کنم.
شما که این همه به نمایش علاقهمند بودید، چرا به سالنهای تئاتر داخل شهر نمیرفتید؟ قاسم زارع: آن زمان بچه بودم و خودم نمیتوانستم بروم، خانوادهام اصلا در فضای کارهای فرهنگی و هنری نبودند. به همین دلیل من به تماشای معرکهگیرها و پردهخوانهای حاشیه شهر میرفتم و از همان زمان به نمایش و بازیگری علاقهمند شدم. وقتی دوره دبیرستان را تمام کردم، وارد اداره فرهنگ و هنر شدم و علاقهمندیهای خودم را دنبال کردم تا امروز.
دوران کودکی در بزرگسالی و اهداف آدمها تاثیر زیادی دارد؛ نزدیکی به قبرستان و فضای آنجا روی ذهنیت شما چه تاثیری داشت؟ قاسم زارع: نمایشها برایم خیلی جالب بود و در طول هفته به نوعی با آنها زندگی میکردم، اما به فضای خود قبرستان و موضوع مرگ اصلا کاری نداشتم! هیچ وقت مرگ و حواشی آن برایم جذابیتی نداشت. مثل الان زندهها بیشتر برایم جذاب هستند تا مردهها !
در فیلمهای دفاع مقدس زیادی بازی کردهاید، اما در آنها معمولا زنده میمانید! شاید به این دلیل است که با مرگ میانه خوبی ندارید؟ قاسم زارع: (با خنده)! نه در فیلمها هم شهید نشدهام! در زمان جنگ تا خط مقدم هم رفتم، اما شهید یا مجروح نشدم و زنده برگشتم! زمان جنگ پسرم سه ساله بود و مدام به خانوادهام فکر میکردم و دوست داشتم زنده و سالم پیش آنها برگردم.
از چه زاویهای به زندگی نگاه میکنید که زیباییهای آن را میبینید؟ قاسم زارع: زندگی فینفسه خوب و زیباست؛ به قول سهراب سپهری تا شقایق هست، زندگی باید کرد! زندگی خیلی وسیع است و دلخوشیهای زیادی میتوان در آن پیدا کرد. زندگی در کنار خانوادهام را خیلی دوست دارم و به کارم علاقهمندم. دوستان خوبی دارم و… همه اینها بخشهای دوستداشتنی زندگی را میسازد.
وقتی زندگی سخت میشود، چه میکنید؟ زندگی پایین و بالا دارد؛ یک جاهایی خیلی سخت میشود، اما باید با همه اینها کنار آمد. زندگی مجموعه همه دشواریها و خوبیهاست. همیشه با آرزوی اینکه سختیها به پایان میرسد، زندگی میکنم و از خواستههایم کوتاه نمیآیم. تمناها و آرزوهای آدمی تمامی ندارد، اما در حد معقول تلاش میکنم به آرزوهایم برسم.
قاسم زارع در جنوب شهر همدان به دنیا آمدم
از چه زمانی برای ادامه کار بازیگری به تهران آمدید؟ قاسم زارع: قبل از پیروزی انقلاب به سربازی رفتم، وقتی برگشتم فضای فرهنگ و هنر کاملا تغییر کرده بود و مردم علیه محمدرضا پهلوی تظاهرات میکردند و دیگر نمیشد در همدان کار تئاتر را ادامه داد. به همین دلیل به تهران مهاجرت و در اداره تئاتر کارم را شروع کردم.
بیشتر در آثار دفاع مقدس بازی میکنید، انتخاب خود شما بود که در فیلمها وسریالهای جنگی بازی کنید؟ قاسم زارع: نه انتخاب خودم نبود که به بازیگر ثابت اینگونه آثار تبدیل شوم! بعد از انقلاب هم در اداره تئاتر بودم وهم در تلویزیون تلهتئاتر بازی میکردم تا اینکه به دعوت عباس شیخبابایی در اولین فیلم جنگی به نام راهیان شهادت بازی کردم و حضور در اینگونه آثار ادامه یافت، اما با بازی در فیلم بوی پیراهن یوسف که نقش آزاده را بازی کردم، بازیام دیده شد. بعد هم در فیلم آژانس شیشهای بازی کردم که کار خیلی خوبی بود.
بازی شما در آژانس شیشهای را خیلیها به یاد دارند که مقابل پرویز پرستویی و رضا کیانیان خوب ظاهر شدید؟ قاسم زارع: مجموعه فیلم خوب بود و یکی از شاهکارهای سینمای دفاع مقدس است. به همین دلیل همه بازیگرانش دیده شده و در ذهن مردم ماندگار شدند.
در یکی از قسمتهای سریال هتل بازی کردید که لهجه همدانی داشتید، کار موفقی بود. چرا بازی در کارهای کمدی را ادامه ندادید؟ قاسم زارع: در سریال قرارگاه مسکونی هم بازی کردم که شخصیتی کاملا متفاوت را بهعهده داشتم، اما واقعیت این است که بازیگران دستشان در انتخاب نقشها زیاد باز نیست. وقتی کارگردانان و تهیهکنندگان میبینند مثلا من نقشهای فرمانده جنگی یا فرمانده امنیتی را خوب بازی میکنم، مدام اینگونه نقشها را به من پیشنهاد میکنند. آنها دیگر به این فکر نمیکنند که نقشهای دیگر را هم میتوانم خوب بازی کنم. آنها مرا در یک کلیشه قرار میدهند و مدام از من میخواهند آن را تکرار کنم. در پنج نقش مرا گرفتار کردهاند؛ فرمانده جنگ، مجروح جنگی، پلیس، مامور و فرمانده اطلاعاتی!
با تجربهای که در بازی در آثار دفاع مقدس دارید، روند تولید این آثار را چگونه ارزیابی میکنید؟ قاسم زارع: در دورهای آثار خیلی خوبی با این موضوع تولید میشد، فیلمسازان بزرگ و سرشناس درباره هشت سال دفاع مقدس فیلم ساختند، اما بعد این روند سیر صعودی خود را رها کرد و دیگر کمتر آثار خوب جنگی تولید شد، اما به نظرم با این موضوع میتوان فیلمهای خیلی خوبی ساخت؛ به اندازه آدمهایی که در جنگ حضور داشتهاند، میتوان فیلم جنگی ساخت. ساخت فیلم با موضوع دفاع مقدس، حوصله، حمایت، تجهیزات و… لازم دارد که این روزها کم است !
بجز بازیگری شغل دیگری دارید؟ قاسم زارع: نه هیچ شغل دیگری ندارم! زمانی اساتید ما مثل آقایان انتظامی و نصیریان به ما توصیه میکردند که بازیگری حرفه دوم ما باشد! آن زمان جوان بودیم و گوشمان این نصیحت را نمیشنید، اما الان به این نتیجه رسیدهام که بازیگری اصلا حرفه و شغلی نیست که بتوان روی آن حساب کرد، به همین دلیل به جوانانی که علاقهمند به بازیگری هستند، توصیه میکنم به هیچ عنوان بازیگری را به عنوان شغل اصلی خود انتخاب نکنند.
روز اول ژانویه یا شروع سال نو میلادی 2020 برابر با روز چهارشنبه 11 دی ماه 1398 هجری خورشیدی و مصادف با 5 جمادی الاول 1441 هجری قمری
سال نو میلادی 2020
– 4 دی (25 دسامبر) مصادف با آغاز جشن کریسمس
– 11 دی (1 ژانویه ) مصادف با آغاز سال نو میلادی 2020
روز سال نو چیست؟
روز سال نو در اول ژانویه ، اولین روز سال در تقویم مدرن گرگوری و همچنین تقویم جولیان مورد استفاده در روم باستان مشاهده می شود. با توجه به اینکه بیشتر کشورها از تقویم گرگوری به عنوان اصلی ترین تقویم خود استفاده می کنند ، روز سال نو نزدیکترین چیز به عنوان تنها تعطیلات رسمی جهانی است که اغلب با شروع آتش بازی در سال جدید آغاز می شود.
مراسماتی مانند رژه ، کنسرت ، خدمات کلیسایی ، وعده های غذایی خانوادگی و غیره از اول ژانویه به عنوان بخشی از روز سال نو در سراسر جهان برگزار می شود. بسیاری از مراسمات روز قبل (سال نو) شروع می شوند و تا نیمه شب اول ژانویه ادامه می یابند.
امروزه آتش بازی ها به بخشی از جشن های سال نو تبدیل شده اند
چرا در سال جدید آتش بازی وجود دارد؟
آتش بازیها وسایل کوچک پیروتکنیکی هستند که صدای بلندی را ایجاد می کنند. در زمان های قدیم اعتقاد بر این بود که آتش بازی ها و ایجاد نویز باعث دور شدن ارواح شیطانی می شوند و باعث می شود در سال نو موفق باشید.
اعتقادات دیگر شامل کودکانی است که در طی چند ثانیه اول روز سال نو می پرند تا قد بلندتر شوند ، لباس های پولکا یا داشتن سکه در جیب های خود باعث خوشبختی و سعادت می شود. امروزه آتش بازی ها به بخشی از جشن های سال نو تبدیل شده اند زیرا دیدن آن بسیار جالب و شگفت انگیز است.
بخشی از طالع بینی سال 2020 :
سال 2020 برای همه یک سال پر از قدرت ، ثروت و خوش شانسی خواهد بود. همه در مورد اهداف ، آرزوها و حتی سرگرمی های خود عزم خود را نشان می دهند. این یک سال عالی برای تأسیس و تکامل است. کسانی که قصد خرید املاک و مستغلات ، شروع به کار تجاری یا سرمایه گذاری پول در یک پروژه طولانی مدت را دارند ، شانس زیادی برای موفقیت در آینده دارند.
اما ، مراقب باشید! این نوع ابتکارات تنها در صورت برنامه ریزی،موفقیت آمیز خواهند بود.
سال 2020 پر از موقعیت های غیرقابل پیش بینی در مسائل مربوط به عشق است. بنابراین ، زندگی عشقی شما وارد مسیری هماهنگ می شود و ارتباطات به حفظ آن کمک می کند.
مریم کاظمی متولد سال ۱۳۴۴ در تهران است. مریم کاظمی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون بوده و علاوه بر این به کار نویسندگی و کارگردانی نیز مشغول است. در ادامه بیوگرافی کامل مریم کاظمی را خواهید دید.
چکیده ای از بیوگرافی مریم کاظمی:
نام اصلی: مریم کاظمی زمینه فعالیت: تئاتر،سینما و تلویزیون تولد: ۱۳۴۴ تهران ملیت: ایرانی پیشه: کارگردان تئاتر، بازیگر، نویسنده
سالهای فعالیت: ۱۳۶۶ – اکنون مدرک تحصیلی: کارگردانی و بازیگری از دانشگاه تهران
تصاویر مریم کاظمی
بیوگرافی مریم کاظمی: مریم کاظمی در سال ۱۳۴۴ در تهران متولد شد. او در سال ۱۳۶۵ از هنرکده آزاد هنرپیشگی تحت نظر «مصطفی اسکویی» فارغالتحصیل شد. پس از آن تحصیلات عالی خود را در دانشگاه تهران دنبال نمود و در سال ۱۳۷۲ مدرک کارگردانی و بازیگری را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دریافت نمود.
مریم کاظمی از سال ۱۳۶۶ تا به الان مشغول فعالیت های هنری بوده و از سال ۱۳۷۹ تمرکز خود را بر تئاتر کودک گذاشت و آثار زیادی را در این زمینه تولید و اجرا کرده است؛ به گونهای که او موسس و سرپرست «گروه تئاتر مستقل» است.
مریم کاظمی کاظمی به عنوان استاد دانشگاه در دانشگاه هنرهای زیبا دانشگاه تهران حضور دارد و در جشنواره 25 تئاتر بین المللی کودک دبیر بود.
علت کم کاری در سینما و تلویزیون: این هنرمند از کم کاری خود در کارهای سینمایی و سریال گفته است: “بیشترین فعالیت من در تئاتر است و دل مشغولی تئاتر اجازه و فرصت کارهای سینمایی و سریالی را به من نمیدهد. برای من اولویت تئاتر است و اگر کاری در دست نداشته باشم بازی در سینما و تلویزیون را میپذیرم.”
بازداشت مریم کاظمی: در 18 شهریور 1397 مریم کاظمی در پی حکم قضایی بر توقیف تئاتر رویای شب تابستان به همراه سعید اسدی مدیر تئاتر شهر بازداشت شدند.
دلیل بازداشتشان، انتشار یک تیزر از نمایش «رویای شب نیمه تابستان» است که مونتاژی از چند تصویر مختلف و باعث ایجاد شبهه شده بود.
میترا رفیع زاده 12 آذرماه 1373 در تهران است. وی مدرک لیسانس و فوقلیسانس بازیگری از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران دارد.
عکس های جدید میترا رفیع
آغاز بازیگری میترا رفیع
میترا رفیع از سن 6 سالگی فعالیت بازیگری خود را در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان آغاز کرد. میترا رفیع سابقه بازی در دو فیلم سینمایی “کلمبوس” به کارگردانی هاتف علیمردانی و “من می ترسم” به کارگردانی بهنام بهزادی را دارد.
میترا رفیع علاوه بر بازیگری، تاکنون کارگردانی نمایش های “از این تاریکی” و “یه جوری مثل…”، “بکی شارپ” را به عهده داشته است و نخستین جایزه بازیگری اش را با کسب جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره تئاتر تک نفر نیاوران، در سن نوجوانی به دست آورد. میترا رفیع علاوه بر بازیگری به عنوان کارگردان هنری در تولیدات یک فصل از شبکه امید صدا و سیما حضور داشته است.
جدیدترین عکس های میترا رفیع
میترا رفیع در سریال از سرنوشت
میترا رفیع در سریال از سرنوشت با بازیگرانی مانند مریم کاظمی، علیرضا استادی، لیلا بلوکات، پوریا پورسرخ، علیرضا آرا، کیسان دیباج، فریبا نادری، دارا حیایی، فاطیما بهارمست، راستین عزیزپور،مائده طهماسبی ،مجید واشقانی، شبنم فرشادجو، حبیب دهقان نسب، مهرداد فلاحتگر و … ایفای نقش کرده است.
حسین خواجه امیری متولد ۱۱دی ۱۳۱۱ در خالدآباد نطنز در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد. نام مستعار حسین خواجه امیری ، ایرج است. استاد ایرج پدر همایون خواجه امیری، هومن خواجه امیری و هاله خواجه امیری از همسر اول خود و توران صولت تاش و احسان خواجهامیری (خواننده و آهنگساز) و الیکا خواجه امیری (نوازنده) از همسر دوم خود میباشد.
خواجه شمسالدین محمد شیرازی متخلص به “حافظ”، غزلسرای بزرگ و از بزرگان شعر و ادب پارسی است. حافظ حدود سال ۷۲۶ هجری قمری در شیراز متولد شد. علوم و فنون را در محفل درس استادان زمان خود فراگرفت و در علوم ادبی عصر پایهای رفیع یافت.
چکیده ای از زندگینامه حافظ:
نام اصلی حافظ : خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین محمد شیرازی
تولد : حدود ۷۲۷ هجری قمری شیراز
مرگ : ۷۹۲ هجری قمری شیراز
ملیت: ایرانی
محل خاکسپاری : حافظیهٔ شیراز
لقب: لِسانُالْغِیْب، تَرجُمانُ الْاَسرار، لِسانُالْعُرَفا و ناظِمُالاُولیاء
زمینهٔ کاری: ادبیات فارسی، شعر، فلسفه، منطق و عرفان